داستان تهران: اشک ها و لبخندها
داستان تهران، داستان اشک ها و لبخندها است. ۲۳۱ سال پیش در چنین روزهایی، آقا محمد خان قاجار، تهران را پایتخت قاجار اعلام کرد و از آن زمان به بعد، پایتختی بر ردای تهران که یکی از مناطق خوش آب و هوای کشور بود ماند. تاریخ معاصر تهران، شاهان و حکومت های بسیاری به خود دید و قطعا، یکی از مهم ترین شهرهای خاورمیانه از بعد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی باشد.
۷۰ سال از زمانی که تهرانی ها، اینگونه در پایتخت سفر می کردند گذشته است.
ناصر الدین شاه قاجار قصد داشت بر اساس تجربه هایی که از فرنگ به خصوص در پاریس گردی های رویایی اش بدست آورده بود، شانزلیزه ای در تهران بنا کند که ثمره آن نظر، خیابان لاله زار شد که جشنواره ای از کافه ها و معماری شهری اروپایی و سینماها در آن بنا شد.
اما لاله زار امروز، هیچ تناسبی نه با لاله زار زمان قجر و پهلوی دارد و نه حتی حال و هوای گردش در شانزلیزه را برای اهالی تداعی میکند. جایی که طوفانی از سیم و کابل، این خیابان معروف مرکز شهر را به پایتخت سیم فروش ها و صنف لوازم برق و الکترونیک تبدیل کرده است و شاید بسیاری از هموطنان تهرانی، تا کنون گذرشان به این نطقه نوستالژیک از شهر تهران نیفتاده است.
تهران امروز، مدیون افراد بزرگی است که یکی از آنها، قطعا، کریم ساعی فقید است که بخشی از زیبایی و طبیعت امروز پایتخت، مرهون تلاش های وی به شمار می رود. او چنارهای اطراف خیابان ولیعصر را کاشت، پارک ساعی را بنا نهاد و رشته جنگلداری را وارد دانشگاه کرد و سازمان جنگلبانی را تاسیس نمود.
آوازه تهران، تا سئول کره جنوبی رفته است.